پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...
پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...

9

اگر میخواهید نویسنده ی وبلاگی را بشناسید، به هم لینکی هایش سر بزنید؛ اگر آنها انسان های باحالی بودند، بدانید که او نیز باحال است، و اگر آنها انسانهای باحالی نبودند، بدانید او نیز از باحالی بویی نبرده است! :))

سخنی از اینجانب سلام اُلاه علیها :)))))



+گایز من دارم از خوشحالی ذوق مرگ میشم! گِس وای؟ بیکـــــــــــاز... دوشنبه بعد از ظهر حرکت میکنیم به سوی اهواز ^___^ سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه، جمعه اونجاییم و شنبه برمیگردیم خونمون! شیـــــــــدرخ... پــــــــــــــریا.... دارم میام به سویتان :)))))

+ پدرم دراومد تا به مامانم اسم "شیدرخ" رو یاد بدم تا درست تلفظ کنه و موقعی که میخواد بگه، هِی با اسم ـهای دیگه قاطی نکنه :))

+ یکی دیگر از دلایل ذوق مرگ شدنم اینه که، خب همونجور که مستحظرید (درست گفتم؟!) من نماینده آموزشی هستم، یعنی تمام برنامه های امتحانی دست منه! این ینی اینکه من تعیین میکنم معلما کی امتحان بگیرن، کی نگیرن! :)) خب، دقیقا همون روزایی که مدرسه نمیرم (یعنی سه شنبه و شنبه) به ترتیب، امتحان ریاضی و امتحان عربی گذاشتم :)) دیگه خودم امتحان نمیدم. موجودِ عوضی هم خودتی D:



+ راستی، ایــــــنـــــــو گوش بدین ;)