پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...
پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...

13

چرا یه عده نمیخوان بفهمن که هر نوشته ، شعر ، کتاب ، نقاشی ، فیلم ، موسیقی و ... ایی که برای عُموم قابل فهم نیست، عملا از فلسفه و مفهومِ بالایی هم برخوردار نیست؟! -__-

باور کن منم اگه مثل تو بیکار بودم و فقط نیم ساعت به دیوار اتاقم خیره میشدم، اندازه یک سال سوژه واسه نوشتن داشتم :|


چند روز بعد.ن:

 ((: That's my boy" is awesome as fuck XD ! Adam sandler, you are a real motherf**ker ! i love you man"

12

کم کم به این نتیجه رسیدم که هــــیچ چیزی خوبِ خوب و یا بدِ بد نیست! زندگی، آدما، همه چی! و بخاطر همینه که این چند وقته، به این پی بردم که Life, doesn't suck all the time and it isn't awesome as fuck all the time!

شاید بخاطر همین باشه که جدیدا کمتر دِپَـــــــــم.. -___-



+ ای کاش الان ، هفته ی قبل بود.. :(

+ تاحالا واسه پُستام عکس نذاشته بودم، نه؟!چون عکس درست و حسابی و مرتبط با موضوع ندارم :|

+ این چطوره؟!

+ don't blame me.. من هنوز تو حال و هوای اون روزم .. :)

11

احساس میکنم این دو-سه روز , فلکه ی احساساتم باز شده و شُر شُر احساسات از من سرازیر میشود :))

واقعا هیچ وقت پیش خودم فکر نمیکردم یه روزی, تو زندگیم کسانی باشن که تنها آرزوم, فقط یه ساعت بیشتر بودن باهاشونه! یا اینکه ساعت هفت صبح از خواب پا شم و وقتی دارم آهنگ Enchanted رو گوش میدم , همینجوری آروم آروم و بی صدا زیر پتو, گریه کنم! فقط بخاطر اینکه دلم برای بهترین دوستام تنگ میشه و فکر اینکه بازم باید 5ماه صبر کنم که دوباره ببینمشون, منو دیوونه میکنه.

دیروز خونه پریا اینا عاااااالی بود! عالی!! من هنوزم تو شُک اینم که بابام چطور بم اجازه داد که برم خونه ی دوستم!! اونم خونه ایی که کُلی با خونه ی عمو اینام فاصله داره O.o اصلا اول که قرار شد بیایم اهواز, من فقط یک درصد احتمال میدادم که شیدرخ رو ببینم! اصلا فکرشو هم نمیکردم که پریا رو هم ببینم حالا چه برسه به اینکه بریم خونشون!! (قابل توجتون : مامان و بابای من خییییلیییی سخت گیرن -_- )

ولی از اینا که بگذریم, توجهتون رو به چند مورد ((مورد مورد)) جلب میکنم :

+ عاغا من Idiot شدم :)) ینی طرفدار گرین دی شدم! من از طفولیت گرین دی دوست داشتم ولی تاحالا امریکن ایدیت نبودم ولی خب الان به لطف پریا روااااانیشون شدم D: اینم باید + کنم که در پس Idiot شدن, من یه Bi هم هستم :)) و اینم بازم تاثیرات مخرب گشتن با پریائه :)))))) البته من بابت این مسئله بسیار بسیار بسیار خوشحالم و از این که یه Bi هستم, به خودم افتخار میکنم -_-

Calm down

and

Love : Gays, Lesbians and Bisexuals

:)

+ عاغااااا... فقط Idiot نیستش که... من میکسر هم شدم :)) به لطف شیدرخ! وااااای که چقدر اینا خوبن.. صداشون.. آهنگاشون ... تیپشون... موزیک ویدئوهاشون.. وای وای وای >_< حالا من از صب تا شب کارم چیه؟ اینه که آهنگ DNA رو بگوشم :) البته یکی از دلایل اینکه من عاشق Little mix شدم, اینه که اینا ب علم ژنتیک علاقه دارن :)) بوخودا راست میگم :)) مثلا همین آهنگ DNA, توش اینجور موارد هستن : Science, Genes, Genetic , X , Y, Color of he's eyes و ... :)) مثلا شب قبل کنکورم (کنکورِ دانشگاه شهید چمران؛ رشته ی مهندسی ژنتیک) بجای درس خوندن هی آهنگ دی ان ای رو گوش میدم :)) بعدش , از بس که لیتل میکس خوبه من حتمن حتما کنکور قبول خواهم شد :))

+ من و همسر عزیزم, اسما , در یک تصمیم گیری مهم تصمیم گرفتیم که 11تا بچه داشته باشیم :)) اسم 4تا از بچه هامو از اعضای لیتل میکس, 5تا رو از اعضای وان دی باشه, اسم یکی از دخترامون شبنم که هست, اسم یکی از پسرامون هم مارکوس خااااهد شد! فقط به عشق آنا میخوام اسم پسرمو بذارم مارکوس ^_^ بعدش میخایم یه تیم فوتبال تشکیل بدیم به اسم : پرما یونایتد ! :))) (پرنیان+اسما= پرما!)

+گاهی اوقات میشینم و به اون دسته از دوستام که بی اف و از این خرت و پرتا دارن فکر میکنم!! پیش خودم میگم اینا که دارن احمق بازی درمیارن, پس لااقل در پس عاشق شدنشون چارتا آهنگ درست و حسابی گوش بدن! مثلا من خودم کلی آهنگ و .. دارم که میتونم بشون بدم گوش بدن ! بعنوان مثال همین دی ان ای :))))) اصلا ای کاش منم مث دوستام خل بودم به عشق کسی این آهنگو گوش بدم ! ولی خب کسی تو زندگیم نیس... از دار دنیا یه دونه "همسر" داریم که اونم دختر بید :|

+ آهنگ 21 guns رو گووووش بدید : دانلود


بعدا نوشت: مامانم میگفت هر وقت تو حال و هوای کسی یا چیزی باشی یا درباره ی کسی یا چیزی زیاد حرف بزنی یا بش فکر کنی, کااائنات اون شخص یا چیز رو به تو نزدیک میکنن ! داستان شماست شیدرخ جان :)) XD

10

امروز , در یک کلام, بهترین روز زندگیم بود :)

پریا, شیدرخ... ممنون از اینکه وجود دارین :)♥

(عکس امروزو لطف کنین بذارین تو بلاگاتون چون من یادم رفت USB رو بیارم عکسو بریزم تو پی سی :/ )



+ وقتی اومدیم خونه, مامانم گفتش که مامان پریا گفتش که پریا, بخاطر من سفر اصفهانشونو کنسل کرد! پریا خداییش بخاطر من این کارو کردی؟! وای.. من واقعا نمیدونم چی بگم... That means a world to me love :")

+ شیدرخ... نیمه ی گم شده ی من... خواهر دوقلوی من... دلم از همین الان برات تنگ شده :((((

+ شبنم... لعنتی عاشقت شدم :))♥ بیریخت :p

+ آنا.. Hi, Just hi :D

+ هعیییی... ای کاش اسما و تانیا هم بودن :((((((

+راستی, اون برگه رو یادم رفت بردارم :| اگه فردا رفتم خونه شیدرخ یادم باشه بگیرمش... البته اگه برم!! امیدوارم... :)




راستی اینو یادم رفت بگم.... : # Parniyan ;)

9

اگر میخواهید نویسنده ی وبلاگی را بشناسید، به هم لینکی هایش سر بزنید؛ اگر آنها انسان های باحالی بودند، بدانید که او نیز باحال است، و اگر آنها انسانهای باحالی نبودند، بدانید او نیز از باحالی بویی نبرده است! :))

سخنی از اینجانب سلام اُلاه علیها :)))))



+گایز من دارم از خوشحالی ذوق مرگ میشم! گِس وای؟ بیکـــــــــــاز... دوشنبه بعد از ظهر حرکت میکنیم به سوی اهواز ^___^ سه شنبه، چهارشنبه، پنج شنبه، جمعه اونجاییم و شنبه برمیگردیم خونمون! شیـــــــــدرخ... پــــــــــــــریا.... دارم میام به سویتان :)))))

+ پدرم دراومد تا به مامانم اسم "شیدرخ" رو یاد بدم تا درست تلفظ کنه و موقعی که میخواد بگه، هِی با اسم ـهای دیگه قاطی نکنه :))

+ یکی دیگر از دلایل ذوق مرگ شدنم اینه که، خب همونجور که مستحظرید (درست گفتم؟!) من نماینده آموزشی هستم، یعنی تمام برنامه های امتحانی دست منه! این ینی اینکه من تعیین میکنم معلما کی امتحان بگیرن، کی نگیرن! :)) خب، دقیقا همون روزایی که مدرسه نمیرم (یعنی سه شنبه و شنبه) به ترتیب، امتحان ریاضی و امتحان عربی گذاشتم :)) دیگه خودم امتحان نمیدم. موجودِ عوضی هم خودتی D:



+ راستی، ایــــــنـــــــو گوش بدین ;)