جالبه!
من دیگه عملا به این مسئله عادت کردم که همیشه باید یه چیزی باشه که منو ناراحت کنه یا همیشه فکرم مشغول باشه؛
یه دو روز که احساس میکنم دیگه هیچ مشکلی ندارم، همیشه حس میکنم جایِ یه چیزی خالیه!
برا همین از مشکلات و دغدغه های فکری خواهش میکنم که دوباره تشریف بیارن در زندگیِ بنده ! |: چون وقتی نیستن احساس میکنم یه جای زندگیم عـــجـــیـــب میلَنگه |=
+ اینو یادم رفت بگم : شورا شدم ((:
اونم بین 5تا کلاس اول، 174تا دانش آموزِ کلاس اول، چندین تا کاندید از بچه های کلاسای اول! مدرسمون فی المجموع 14تا کلاس داره، از این 14تا کلاس حداقل 3نفر کاندید شده بودن! اون وقت من، بعد از رییس شورا که یکی از بچه های سوم تجربی بود، دوم شدم! O_o
اوه ... فاک! لعنتی فکر میکردم منفور تر از این حرفا باشم |: (اینم + کنین که اینجانب نماینده ی آموزشی، جایگزین معلم ریاضی، زیست، زبان، و در همه ی گروه ها هم منِ بدبخت سرگروه هستم! امروز بخاطر همین سرگروه بودنم سر زنگ شیمی از کلاس پرت شدم بیرون!)
در بین عجیب ترین دسته های آدما که شناختم،
عجیب ترین آدما از نظرِ من اونایی ان که بهم حسودی میکنن |:
ینی خیلی دوست دارم یه بار بهشون بگم : واقعا براتون متاسفم!! ینی موجود گُـ*ـه ـتر از من پیدا نمیشد که به من حسودی میکنین؟ عاخه من چی برای حسودی کردن دارم؟! خداییش؟! |=
فرض کنین یه روز سر ظهر، میخواین برید تو انباریِ ته پارکینگ و یه چیزی بردارین که یهو، متوجه میشین این دوتا چشم مظلوم، به شما همینجوری زُل زدن :))))))))))))
چه حالی بهتون دست میده؟!
ینی به جان خودم اینجا خونه نیستش که... حیات وحشه! دیگه باید کم کم به ورودِ بی خبرِ این حیوانات دوست داشتی عادت کنم به جان شما :))))
البته هنوزم برام جای سوالِ که این سگ از کجا اومد تو خونمون؟! :|
به هرحال، در اولین برخورد، من یه نگاه پرمحبت و بهش انداختم و اونم یه نگاهِ محبت آمیز بهم انداخت و منم یک دل نه صد دل عاشقش شدم! :)))))))
شما خودتون خبر دارید که اینجانب چقدر خل و چل تشریف دارم و بشدت عاشق حیوانات میباشم...
هیچی دیگه، من تا الان به مامانم گیر داده بودم که میخوام این سگ رو نگه دارم! ولی خب مامانم قبول نکرد گفتش که سگ مریضی داره و فلان و اینا ... :(((((
واسه همین پدربزرگم اومد مایک رو از خونمون انداخت بیرون... اونجوری نگاه نکنین من حتی براش اسم هم انتخاب کرده بودم... "مایک" D:
البته خودم اول اقدام کردم که بندازمش بیرون ولی هرکاری کردم ، نتونست رو پاهاش وایسته!
از یه طرف دیگه دلم برای مایک میسوزه چون مطمئنم پدربزرگم با چوب انداختش بیرون... ینی با خشونت انداختش بیرون :))))
خو گناه داره حیوون بیچاره.... :'(
Mirror on the wall
here we are again
through my rise and fall
you've been my only friend
you told me that they can
understand the man i am
so why are we, here
?talking to each other again
Lil wayne ft. Bruno mars - mirror on the wall
+نمیدونم دیشب چرا یهو این آهنگ اومد تو ذهنم و هی پلی شد...
شاید خیلی هاتون از لیل وین متنفر باشید یا از برونو مارس بدتون بیاد. ولی مطمئنا" عاشق این آهنگ خواهید شد!
من عــــــــاشق صدای برونو مارسم♥
مکالمه ی من و دوستم :
- خب پرنیان اون آهنگ متالیکارو کاور کردم گوش دادی؟ چطور بود؟
جوابی که بهش میدم : واااااااااای ممد عــــــــالی بود! اصلا حرف نداشت! پسر تو خدای گیتار زدنی (:
نظر واقعیم : ریـــدی عزیزم ریــــدی |: عـــــآب هم قطع میباشد |||=
+ چرا نمیشه حقیقت رو گفت؟! (: