پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...
پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...

60

- خب ازشون خبری نداری پرنیان؟

- نه مامان... خیلی وقته کلا سمتشون نرفتم... نه اس ام اسی، نه چیزی.

- عه چرا؟

- همینجوری. درضمن من نه نت داشتم،نه گوشی :| مثلِ اینکه یادت رفته؟

- نه... جالب اینجاست اوناهم اصن سمتت نمیان... !


و مامان از اتاق میره بیرون. من کامپیوترو خاموش میکنم و میرم تو اتاقم. رو تختم دراز میکشم و به آدمایی که از ذهنشون پاک شدم فکر میکنم... !

نظرات 7 + ارسال نظر
شیدرخ یکشنبه 31 فروردین 1393 ساعت 19:37 http://shidi16.blogfa.com/

دلمان تنگیده برات :(

هه راستی ما شمال بیا نیستیم انگار
بابا برنامه یزد و شیراز و کرمان ریختههههههه :((((((((

ما نیز هم :(

ای بابا :|
برو رو مخشون... :((

Samin جمعه 29 فروردین 1393 ساعت 19:26 http://whatisinmyherat.blogfa.com

:(

niosha جمعه 29 فروردین 1393 ساعت 16:27

aha fahmidam
che bad....

:(
حالا بعدا راجع بهش بیشتر باهات میحرفم :(

یه بنده خدا جمعه 29 فروردین 1393 ساعت 11:50

چطوری پرنیان؟

خووبم :)
شما چطوری؟ :دی

نیوشا جمعه 29 فروردین 1393 ساعت 02:58 http://the-only-hope-for-me.blogfa.com

از ذهن من که پاک نشدی و نمیشی و نخواهی شد :-* ^^)

مرسی عزیزم :*
توام همینطور ♥♥♥♥

مهری پنج‌شنبه 28 فروردین 1393 ساعت 21:50

:(

این پست حس خیلی بدی داشت :(

اوهوم :(

niosha پنج‌شنبه 28 فروردین 1393 ساعت 19:16

mishe ye rahnamaiy koni begi kiya manzorete?

باو همونی که اون روز بت گفتم و تو گفتی "اتفاقا من تاره ازش داره خوشم میاد" و دوستش.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.