پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...
پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...

51

امروز بد بود. بد بد بد!!!

البته نه تا حدی که غیرقابل تحمل باشه، و نه تا حدی که بشه از اتفاقاتی که امروز افتاد، ساده گذشت! امروز به عُمق عوضی بودنِ دو نفر پِی بردم. یکیشون که همین امسال باهاش آشنا شدم، و اون یکی که حدود 2ساله که میشناسمش. ولی امروز فهمیدم اصلا نمیشناسمش! و جالب اینجاست قضیه این دوتا کـــاملا با هم متفاوته!

اولی که خیلی وقت بود رفتاراش با من عوض شده بود.فهمیده بودم یه چیزی این وسط میلنگه! متوجه این شده بودم که بدجور باهام سرسنگین شده تا حدی که حتی جواب سلامم به زور میده! خب من برام مهم نیست اون منو تحویل نمیگیره یا حتی دیگه نمیخواد من دوستش باشم، ولی حداقل وقتی ازش میپُرسم که چته، عین آدم یه جواب درست و حسابی بهم بده! نه این که برگرده بهم بگه : " تو که این همه مُخی، شیمیدانیِ و ریاضیدانیِ و فیزیکدانیِ و زیست شناس هستی(حالا شما این موارد رو با حرص و عصبانیت بِــکِــشــید) به قول خودت، باید اینقدر بفهمی که پسری که الان باهاشی آدم نیست! " من واقعا متوجه منظورش نمیشم! خب خوب بودنِ من تو یه سری دروس دقــیــقــا چه ربطی به رابطه داشتن با کسی داره؟ ولی این اون مسئله ایی نیستش که منو آزار میده. اون مسئله ایی که از صبح تا الان از درون داره منو میخوره اینه که طرف برمیگرده بدون این که هیچ شناختی از طرف مقابلش داشته باشه، یا حتی بدون اینکه به بار، فقط یبار از نزدیک دیده باشتش برمیگرده میگه "طرف آدم نیست!" من برام مهم نیست این "طرف" کیه! این شخص میتونه حتی یه غریبه هم باشه ، ولی وقتی من میبینم یارو میاد بدون هیچ شناختی درباره یکی دیگه - و اینکه واقعا نمیدونم چرا؟! - دربارش شر و ور میگه اعصابم بدجور میریزه بهم!

بعد از اون هم میشینه سه ساعت از کمالاتِ پسرِ بااخلاقِ پایین شهری که عاشقشه برام تعریف میکنه و کسی که من عاشقشم رو با اون مقایسه میکنه !! (دوباره تاکید میکنم : این دختر هیچ شناختی از کسی عاشقشم نــــدااااره!)

منم هیچی بهش نگفتم. چون اینقدر دلم از دستِ کسی که امسال اونو بهترین همکلاسیم میشناختم شکسته بود که دیگه به زور میتونستم حرف بزنم! فقط تو دلم گفتم : " برو و به حسودی کردن به من ادامه بده. من اونی نیستم که آسیب میبینه.من به چیزایی که میخواستم رسیدم و میرسم،ولی تو بازم بشین و به من حسودی کن!"

*قبلا سر یه قضیه ایی که با همین دختر داشتم، با مامانم صحبت کردم. مامانم گفتش که اون داره کاملا بهت حسودی میکنه.امروز دوستم هم همینو بهم گفت. دیگه کاملا از این قضیه مطمئن شدم!


درباره نفر دوم چیزی نمیتونم بگم! فقط میتونم بگم کسی که فکر میکردم مناسب ترین آدم و عاقل ترینه، بدجور نا اُمیدم کرده. تا حدی که فقط میتونم به بهترین دوستم بگم : متاسفم! بخاطر اصرارهای بیخودی که دیشب و دیروز داشتم متاسفم! کاش اینقدر هیجان زده و عجول نبودم و یکم، فقط یکم فکر میکردم تا دربارش حداقل مطمئن میشدم. نــیــوشــا! کاش اینجا بودی :(

اونوقت سرتو میذاشتی رو شونه هام و چشماتو میبستی، و باهم اتفاقاتی که تا همین 3 روز پیش افتاد رو فراموش میکردیم...

نظرات 12 + ارسال نظر
Lady Darkling چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 17:52 http://Crossroad.blogfa.com

bia yahoo messenger

alan miam siss :)

Mehri چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 14:26

2 شنبه ؟؟ معمولا دوشنبه ها برا من معمولی میگذرن
+ عـــه چه جالب منم دقیقا امروز به عوضی بودن بهترین دوستام پی بردم :)))
+ :\ وااااا چه مسخره ، خب اصلا به اون چه ؟ الان مثلا اومده نصیحت کنه و اینا ؟ عـــی انقد بدم میاد :/
شاید اصلا حسودیش میشه :)
واااای پرنیان کلا احساسات این پستت با احساسات پست الانیه من کاملا مطابقت داره ،،، برا منم دقیقا پشت سر کسی که برام مهمه (دوست پسر نیس) شر و ور گفتن ، دقیقا بهترین دوستام و بخاطر همین قضایا کلی باهام دعوا کردن :|
حسودی هم حدی داره دیگه :|
اون هر چقدرم از بیرون خودشو بهتر از تو بدونه اما از درونش باور داره که تو ازش بهتری فقط نمیخواد قبول کنه :)) خخخخخ

نیوشا دوست مجازیته که بعدا نزدیک شدین ؟ یا قبلا نزدیک بودین ؟

من از روزای دوشنبه متنفرم :|
به قول آوریل Monday's coming the day i hate.. e e Hate :|
+آخی :(
+ آییی.. خیلی بده :( حالا اونا صمیمی ترین دوستات بودن،ولی این دختره من تازه همین امسال باهاش آشنا شدم و زیاد باهاش رابطه نداشتم! ولی نسبت به بقیه بچه ها باهاش صمیمی تر بودم!
شاید :))

نه. 4سال پیش تو کلاس زبان باهاش آشنا شدم. البته یه دوست مجازیِ دیگه ب اسم نیوشا دارم ولی با اونم بسی صمیمی ام ر^^ ♥

فرید سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 23:13

منم منظورم همین بود دیگه که به اون بگی ، وگرنه تو که

همه چی تمومی و اصلا چیزی کم نداری که بخوای به

کسی حسودی کنی ، تو که این همه مُخی و شیمیدانیِ و

ریاضیدانیِ و فیزیکدانیِ و زیست شناس هستی( این موارد

رو با تحسین و احترام بِــکِــشــید) معلومه به کسی

حسودی نمیکنی :) ،

نه باو این چه حرفیه!
من حتی اگه هیچی هم نداشته باشم، به کسی عُمرا اگه حسودی کنم!
اون دختره هم موقع ی نام بردن این موارد داشت مثلا به قول خودش منو مسخره میکرد :| :)
در کل مرسی از لطف فراوانی که به من دارید. :)

فرید سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 21:45

درباره ی نفر اول ؛

امام علی النقی (ع) : از حسد دوری کن چه اثر آن در خودت

ظاهر می شود و در دشمن تو اثری نخواهد داشت.

درباره ی نفر دوم ؛

درباره نفر دوم چیزی نمیتونم بگم!

بله!
ولی خب من حسودی نمیکنم اون حسودی میکنه!
باس اینو به خودِ اون دختره گفت :| 8-|

عیب نداره (:

Miss Movin' On سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 20:12 http://incase13.blogfa.com

پرنیان!!!
باورت نمیشه اگه بت بگم منم این چندوقت درگیر همین موضوعم!!
اصن انگار واسه همه اضافی شدم
دوست صمیمیم تو مدرسه حتی حاضر نیست ب خاطر من از اون کلاس بیاد این کلاس که ببینه من مردم یا زنده
چی؟
خانم تصمیم گرفته با دکتر مهندسا نشست و برخاست کنه
منم فقط ب خودم میگم: به درک .... من متفاوتم و هیچکس نمیتونه منو دوست داشته باشه
(تازه این 1 مورد از این درگیری هاست)

آخ خیلی بَده :(
دوستای منم تو مدرسه هیچوقت نمیان سمتم!همش من میرم پیششون!
باور کن اگه یه هفته نرم مدرسه اصن نمیفهمن!

منم خیلی تو مدرسه مشکل و درگیری دارم.. :"(

شیدرخ سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 20:00 http://shidi16.blogfa.com/

اوهوم.. حقیقت آدمو اذیت میکنه.. و باید باهاش کنار اومد.. -_-




+ ااااااا. کـــِـی 27ـُم میشهههه؟؟

آره -__-


+ 3هفته دیگه D: نمیتونی صبر کنی نه؟ D:

Alex Manson سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 15:11

Parniyaan? Azizam tahala bt goftam ke zehneto dargire inchizaa nakon
Harfaye dishabamo yadet nare… :*

یادم نمیره :*

niosha سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 14:55

ey kash boodi lamassab
age vasat kado gerefte booodam migoftam hamin emrooz biyay...
vali na daftaret dastame na kadot....
manam delam badjor mikhad pisham bashi
bet ehtiyaj daram......

من بیشتر بهت احتیاج دارم نیوشا :(
دلم بدجور گرفته... :(

Samin سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 14:53 http://whatisinmyherat.blogfa.com

خب به نظرم تو باید دلیلشو میپرسیدی که چرا این حرفو زده!!
آخه حسودی چرا اینقدر از آدمای حسود بدم میاد :|
میخواستی حالیش کنی خب :|

اصن دلیل منطقی نمیاره دختره نفهم :|
فقط یه دلیل مسخره داره که اصلا هیچ ربطی به من نداره :|
منم از آدمای حسود واقعن بدم میاد :\

Lady Darkling سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 13:07 http://Crossroad.blogfa.com

The truth sucks ass

Yeah

یه بنده خدا سه‌شنبه 6 اسفند 1392 ساعت 02:04

من همیشه بدترین ضربه هارو از نزدیک ترین دوستا و اشناهام خوردم..عادی شده دیگه برام
توپاک تو یکی از اهنگاش (only god can judge me)میگه:
Perhaps I was blind to the facts, stabbed in the back
I couldn't trust my own homies just a bunch a dirty rats
..

خب این خیلی بده :(
بله! کاملا میتونم منظور لیریک رو متوجه بشم... :(

Aly دوشنبه 5 اسفند 1392 ساعت 23:25 http://aleme-n.blogfa.com/

واقعا یکی از بدترین حس ها همینه؛ که بفهمی دوستات آدم مزخرفی هستن

آره دقیقا!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.