پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...
پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

پَـرنیــانـُ :| لوژویـــ

Hold My Hands Tight Because I'm On The Edge...

35

این چند وقته احساس میکنم خیلی زود دارم پیر میشم!! شاید این حرف خیلی مسخره باشه و منم باید خجالت بکشم که دارم همچین چیزیو میگم، ولی خب احساسیه که من دارم ... و متاسفانه کاریشم نمیشه کرد. خب، من دقیقا همش دارم به این فکر میکنم من الان 16 سالمه، و متاسفانه وقت زیادی برای خوش گذروندن و انجام کارایی که خودم دلم میخواد، ندارم! چون تا 3سال دیگه همش باید وقتمو تو مدرسه و پا درس و اینجور داستانا بگذرونم، بعدشم تشریفمو میبرم دانشگاه و اونجا هم همش درس و درس و درس و... بعدشم که وقتی درسم تموم شد یهو چشامو باز میکنم و میبینم که 25-30 سالم شده، و من دیگه نمیتونم به خودم "جوون" یا "نوجوون" بگم ! بعضی اوقاتم پیش خودم میگم که اگه همش بشینم به این فکر کنم که زمان زیادی ندارم و اینا، زمانی که "الان" دارم رو دارم از دست میدم. ولی خب دست خودم نیست. ذهنم عجیب درگیر این موضوع شده و کاریشم نمیشه کرد. گاهی اوقات فقط آرزو میکنم که ای کاش زمان برگرده عقب و 13ساله بودم :(

نظرات 8 + ارسال نظر
g.h029 یکشنبه 27 بهمن 1392 ساعت 20:11 http://1fazderacolla.blogfa.com


emsal hame migoftan 19 salegit mobarak
hes mikardam daran foosham midan
hese moshabehi daram
yani daram 20 sale misham
naaaaaaaaaaaaa

یعنی میشه زمان رو نگه داشت؟!

TinA دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 16:53 http://dark-side2.blogfa.com

سلام پرنیان
میفهمم چی میگی منم دقیقا اینجوریم
ولی یه چیزی رو میخوام بگم
اگه زندگیت تکراریه و از درس و اینا خسته شدی و زندگیت روتین شده منتظر یه معجزه که بیاد و تحول ایجاد کنه نباش
فقط خودت میتونی این وضعو تغییر بدی
بقیه ترجیح میدن همش منتظر دانشگاه باشن
هی میگن حالا وایسا دانشگاه که بری همه چی درست میشه....خب اره قبول دارم دانشگاه هر کوفتی باشه بهتر از دبیرستانه و یه محیط جدید و جالبه و ادمو با اجتماع اشنا میکنه و مستقل میشیم
اما من میخوام یه سری کار ها رو الان که 15 سالمه انجام بدم
نه وقتی 20 سالم شد
اون موقع دیگه شاید اصلا حال و هوای الانم رو درک نکنم و کارایی رو که الان گذاشتم تو 20 سالگی انجام بدم رو یادم بره
پس همین الان دست به کار میشم
این یکی جزو فلسفه متاله
متال میگه کاری به عمده ی مردم نداشته باش چون تو متفاوتی پس برو جلو و به خودت ایمان داشته باش
کاری رو بکن که میخوای و فک میکنی درسته حتی اگه بقیه بهت بگن احمق یا دیوونه
حرف اونا اهمیتی نداره چون اونا فقط یاد گرفتن از یه سری قوانین پیروی کنن و طبق همون قوانین زندگی کنن
اما یه متالهد همه قوانین و مرز هارو میشکنه و به جاهایی میره که ادمای کمی تاحالا اونجا بودن.
تو هم از یه جایی شروع کن
برو دنبال چیزایی که ازشون لذت میبری
ورزش، خطر، موسیقی ، هنر...چمیدونم هرچی که خودت دوست داری
چون این سالها هیچوقت بر نمیگردن
میدونم اینجا امکانات خیلی کمه و حتی کوچک ترین چیزا رو هم از ادم دریغ میکنن
ولی باید برای چیزایی که میخوای بجنگی
همش همینه. کل زندگی جنگه
منم دارم یه تحول بزرگ تو زندگیم میدم
و امیدوارم اینطوری زندگیم بهتر پیش بره
فقط امیدوارم به گا نرم....

بله کاملا با فلسفه متال موافقم
اتفاقا یاد آهنگ breaking the habit از ال پی افتادم که در باره همین موضوع میحرفه!

نه نگران نباش نمیری D:

MOhsen دوشنبه 30 دی 1392 ساعت 02:50

میدونی پرنیان ، موضوع گذشتن زمان ، به این دنیا مفهوم میده ، پس گذر زمان ذاتا باید باشه و باید بگذره !
اینکه حس میکنی داری پیر میشی و اونجوری که باید و شاید از لحظات عمرت استفاده نکردی یه حس دوگانه است !
هم خوبه و هم بد !
خوبیش اینکه ، تو متوجه ی این هستی که چی میخوای و از این به بعد سعی میتونی بکنی که اونجور که باید و شاید زندگی کنی و ...
بدیش شاید این باشه که کمی ذهنتو بهم میریزه .
به هر حال هیچ وقت غصه ی گذشته ها رو نخور
و سعی کن از حالی که توش زندگی میکنی استفاده کنی و بدون هنوز خیلی تجربه ها رو پیش رو داری ، دانشگاه هم اونطور که فک میکنی همش درس خوندن و این جور داستانا نیست ! ، کلی روزای خوب و شاد رو تچربه خواهی کرد ، نگران نباش ابجی !

بله موافقم
آره دقیقا خودمم به اون خوبیش که شما گفتی رسیدم :)
سعی خودمو میکنم :(

امیدوارم همونجوری که شما میگی باشه :)
مرسی بابت تجربیاتی که در اختیارم گذاشتین

Phantom Assassin یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 14:37 http://xxqwertyxx.blogfa.com

سللااوووم
ببین به نظر من فکر کردن به این جور مساءل وقت تلف کنی هستش ،

ولی خوبه که هرازچند گاهی وقتتو بزاری و به این فکر کنی که تا حالا چی کار کردی و بعدا میخوای چکار کنی .
آدم باید از همه وقتی که داره نهایت استفاده رو ببره ، من خودم چند وقت پیش به این نتیجه رسیدم


به هر حال بیخیال

آها!
مرسی بابت راهنمایی و مشاوره

پانیذ یکشنبه 29 دی 1392 ساعت 01:00 http://deadpaniz.blogfa.com

آه پرنیان :((
فاک به این زندگی

وبمو پوکوندم :دی
آدرس جدید

:((

الان میام ;)

Lady Darkling شنبه 28 دی 1392 ساعت 23:05 http://Crossroad.blogfa.com

Ay ay ay.........
I know what you mean. Fear az inke nemiresi karhaie k mikhai ro anjam bedi.......

آره دقیقا!

شیدرخ شنبه 28 دی 1392 ساعت 22:04 http://shidi16.blogfa.com/

من اینطوری فکر کردم، امروز ریاضی رو ریدم و تجدید میشم -___-
و به این نتیجه رسیدم که به نوجوونی کردن و این جلف بازیا احمیت ندم..
ولی کاملا درکت میکنم...

آفرین -__- :|

خوبه که میدرکی.. :)

niosha شنبه 28 دی 1392 ساعت 20:41

baba bikhial.to k beghole momit baby facy.....taze alan intoriye sal dg biyay madrese ma hame chi khob mishe...
hesabi khosh migzaroni..
jalebe begam manam b in fek kadam vali b in natije residam k b darak...chi kar konam...to ham intori fek koni khob mishi bavar kon

باو مامی من همیشه در تعریف از من اغراق میکنه :))
امیدوارم که بتونم بیام :(
اوکی ;)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.